دهکده من

دهکده من

دهکده من

دهکده من

دهکده من

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین نظرات

خوب‌ها و بد‌های سریال «مانکن»

شنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۹، ۰۸:۳۸ ب.ظ

اما متاسفانه ظاهرا این به مذاق سازندگان آثار سریالی این شبکه و حتی مخاطبان این مدیوم رسانه‌ای بیشتر خوش می‌آید و ساخت کپی‌های ضعیف آن سریال‌های ترکیه ای، کار ساده‌تر و دم دست تری است؛ آثاری با نمایش مدام زندگی‌های سطح بالا و لاکچری که با سطح زندگی بیشتر مردم جامعه ایران در تضاد است و در آن‌ها بیش از حد روی جنبه‌های لوکس و تجملاتی زوم می‌شود و شخصیت‌ها هم در فضای غیرقابل باوری سیر می‌کنند و آغشته و آلوده به انواع و اقسام رفتار و گفتار سوء و نامناسب هستند.

سریال مانکن که آخرین قسمت آن به تازگی منتشر شد و گمانه زنی‌ها برای پایان قطعی آن یا احتمال ساخت فصل دوم، هنوز مطرح است، باوجود برخی جذابیت‌های ظاهری که از قضا خوشایند برخی تماشاگران است که توقع بیشتری از فیلم و سریال ندارند، تقریبا همان راهی را در پیش گرفت که بیشتر سریال‌های سال‌های اخیر شبکه نمایش خانگی رفته اند. روایت قصه در محیط طبقات مرفه که فیلمنامه و ساختار و پرداخت آن، در مجموع حرفی برای گفتن ندارد و رضایت مخاطبانی که وقت و هزینه صرف می‌کنند و به پای این قبیل آثار می‌نشینند را فراهم نمی‌کند.

به همین بهانه، نگاهی داریم به مانکن و این سریال را از منظر فرمی و محتوایی بررسی کرده ایم. سیدرضا صائمی و افشین علیار، دو متتقدی هستند که نکته‌های خوبی درباره مانکن مطرح کرده اند. همچنین در بخش دیگر، نگاهی به ویترین اصلی سریال یعنی بازیگران آن داریم، بازیگرانی که ترکیبی از چهره‌های سرشناس و بازیگران ناشناخته هستند. متاسفانه انتخاب نامناسب بازیگران، شخصیت پردازی‌های ضعیف و بازی‌های بد، نتیجه مطلوبی به همراه نداشت و سطح و کیفیت بیشتر بازیگران مانکن، به دلیل فاصله بعید با نقش آفرینی‌های خوبشان در آثار شاخص، طوری است که انگار با مانکن‌هایی از بازیگران طرفیم.

ضمن این‌که مانکن صرفا مشتی نمونه خروار است و دیگر سریال‌های شبکه نمایش خانگی هم از این قاعده مستثنی نیستند و اوضاع بهتری از مانکن ندارند. سیدرضا صائمی، منتقد سینما معتقد است تولیدات شبکه نمایش خانگی همگی از یک الگوی واحد تبعیت می‌کنند. او در گفتگو با جام جم توضیح می‌دهد: به اعتقاد من در شبکه نمایش خانگی به‌درستی از ظرفیت‌های تعریف شده در این رسانه استفاده نمی‌شود. در آثار این شبکه شاهد شبیه‌سازی هستیم و شکل و شمایل فرمی این تولیدات بسیار شبیه به‌هم هستند.

انگار تمام تولیدات این شبکه با گفتمانی مشترک تحت عنوان لاکچری سازی ساخته می‌شوند. در این گفتمان بیشتر از این‌که دغدغه‌ای مبنی بر ساخت آثاری برای بازنمایی مشکلات و کاستی‌های اجتماعی با نگاهی آسیب‌شناسانه وجود داشته باشد، دغدغه برای نمایش زیستی لاکچری گونه دیده می‌شود. گویی این سریال‌ها می‌خواهند مخاطب را با دستاویز نوعی سبک زندگی که تبدیل به یک حسرت اجتماعی شده با خود همراه سازند. این سریال‌ها توجه برخی از مردم را که حسرت اینگونه زندگی را دارند به خود جلب می‌کنند.

صائمی با انتقاد از عملکرد شبکه نمایش خانگی ادامه می‌دهد: رسانه‌ای که فی ذاته درک درستی نسبت به وضعیت فرهنگی جامعه ندارد قابلیت فرهنگسازی هم ندارد. عمده مشکل شبکه نمایش خانگی این است که به سمت جاذبه‌های تصویری و بصری یا به عبارت دیگر لاکچری بازی‌های بصری می‌رود و همین رویکرد باعث می‌شود این محصولات از درونمایه‌ای غنی برخوردار نباشند. بنابراین، در این سریال‌ها بازیگر تبدیل به «مانکن» می‌شود. یعنی هنر بازیگری اهمیت اش را از دست می‌دهد و بازیگر بیشتر به فکر تامین معاش زندگی‌اش است. چون بازی در این رسانه دستمزد بسیار بالاتر نسبت به سینما و تلویزیون دارد.

او می‌افزاید: در صحبتی که با سروش صحت، بازیگر و کارگردان داشتم، می‌گفت: «من خودم از طبقه متوسط هستم و به همین دلیل آدم‌های این طبقه و جنس دغدغه‌هایشان را می‌شناسم و طبق آن فیلمسازی می‌کنم». واقعیت این است که اکثر مردم اجتماع ما متعلق به طبقه متوسط هستند، اما سریال‌های شبکه نمایش خانگی در حال و هوای طبقه فرادست و مرفه جامعه ساخته می‌شود؛ بنابراین سبک زندگی این سریال‌ها با سبک زندگی اکثر مردم جامعه در تعارض است. روابط انسانی در اکثر این سریال‌ها آسیب خورده و زخمی است و همین نکته تاثیر سویی روی جامعه می‌گذارد.

کما این‌که در اکثر سریال‌های شبکه GEM هم روابط انسانی‌ای خارج از عرف وجود دارد که طبق تحقیقات به‌عمل آمده در جامعه ما تاثیرات منفی به همراه داشته. چنین سریال‌هایی در دراز مدت تصویر خیالی و غیر واقعی از زیست فردی و اجتماعی ارائه می‌دهند که با زیست حقیقی مردم جامعه ما متفاوت است. متعاقب آن بعضی از افراد خودشان را با شخصیت‌های این سریال‌ها مقایسه می‌کنند و ناامید می‌شوند. ضمن این‌که چنین آثاری در درازمدت سلیقه مخاطب را نازل می‌کنند!

فارغ از مباحث مالی، برای من عجیب است که چرا بعد از سریال «شهرزاد» (به خصوص سری اول) که متناسب با استاندارد‌های سریال‌سازی بود، سطح کیفی آثار این شبکه این‌قدر نازل شد! صائمی جای کسانی مثل رضا عطاران را در شبکه نمایش خانگی خالی می‌داند و می‌گوید: برای من جای سوال است که چرا در شبکه نمایش خانگی سریال‌هایی از جنس سریال‌های رضا عطاران ساخته نمی‌شود. رضا عطاران در سریال سازی تلویزیونی‌اش از «خانه به دوش» گرفته تا «متهم گریخت» و... به زندگی انسان‌هایی می‌پرداخت که شبیه اکثر انسان‌های جامعه ما هستند.
 

ادامه مطلب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی