دیوار ساختن شیخ بهایی و ایراد پیرزن
حکایت شده که روزی شیخ بهایی مشغول ساختن دیوار یک مسجد بود یه روز که بالـای دیوار داشت خشتها رو روی هم قرار میداد پیرزنی که از اونجا میگذشت خطاب به او گفت: ننه جون این دیواری که ساختی کجه!
شیخ از بالـای دیوار پایین اومد و نگاه دقیقی به دیوار انداخت و گفت: حق با شماست مادر چه خوب شد که بهم گفتی همین الان درستش میکنم. این رو گفت و دوتا مشت محکم به دیوار کوبید و دوباره نگاه دقیقی به دیوار انداخت و خطاب به پیرزن گفت: مادرجان نگاه کن ببین دیوار صاف شده؟
پیرزن نگاهی به دیوار انداخت و لبخند رضایتی بر لبش نشست و گفت: آره ننه حالـا دیگه صافه. خدا بهت عمر با عزت بده که داری به اسلـام و مسلمین خدمت میکنی. پیرزن به راهش ادامه داد و رفت. یکی از شاگردان شیخ که شاهد ماجرا بود با تعجب و کمی اعتراض پرسید:
چرا شما که استاد معماری هستین به همین سادگی به هرکسی اجازه میدین به کارهاتون ایراد بگیره؟ شیخ جواب داد تو فکر میکنی دیواری که یک متر ضخامت سه متر ارتفاع و پانزده متر طول داره اگه کج باشه با دوتا مشت کوبیدن صاف میشه؟ اگه من با پیرزن مخالفت میکردم و این دوتا مشت رو نمیزدم حالـا اون در همه ی شهر پر میکرد که شیخ داره اموال بیت المال رو به هدر میده و بعد هم هزار و یک حرف دیگر برایم می ساختند.
توجه:
طراحی و معماری و شیوه شهر سازی نجف آباد که به وسیله شیخ بهائی صورت گرفته، نه تنها در آن زمان بی نظیر بوده، بلکه اینک نیز پس از گذشت قریب چهار قرن همچنان مطلوب است. کوچه ها و محلات از شیوه و روش بسیار پیشرفته علمی پیروی نموده، به طوری که هنوز هم رفت و آمد در کوچه های عموماً شمالی - جنوبی و شرقی - غربی آن شهر به صورت ساده و راحتی انجام می شود. محلات طوری طراحی شده که مشکلات رایج در شهرهای مشابه را ندارد و اصولاً در این محلات درگیریهای قومی و محله ای وجود ندارد.
طراحی و معماری شهر نجف آباد نشانگر قدرت و دانش بی نظیر شیخ در زمینه شهر سازی و معماری است؛ همین طور قدرت تصمیم گیری و فتوای شیخ در مورد هزینه موقوفات حرم مطهر حضرت علی (ع) در آن محل، نشانه اقتدار، ابتکار، نفوذ معنوی و روشنفکری وی است. علاوه بر آن، همان طور که در تاریخ مذکور است، معماری و طراحی حصار نجف آباد اشرف نیز از اقدامات دیگر وی می باشد.